آلاء خانوم جانآلاء خانوم جان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

خاله ریزه ی مامان و بابا

روزمره ها

تا زنگ در رو میزنن سریع میره از تو اتاقش روسریشو برمیدارهمیندازه رو سرشکا البته  میفته دور گردنش معمولا. وقتیم داریم میریم بیرون مدام به من تاکید میکنه مامان چادرتو  سر کن یا بابا کتتو بپوش.کلا خیلی مراقبه دور و برشه که چیزی  و کاری از قلم نیفته این زود بزرگ شدن بچه ها فک نمیکنم برا هیچ مادری خیلی مایه خوشحالی باشه.من که دوس دارم  همین قدی بمونه.حس میکنم بزرگتر شدنش باعث میشه از من دور بشه.نمیدونم شایدم اشتباهه این حس مادرانه
6 بهمن 1393

طوطی

قبل ترها فقط کلمات را تکرار میکرد یعنی همان شنیده ها اما حالا دیده هایش را هم تکرار میکند. خدا نکند کسی در رسانه ملی مشغول خوردن چای باشد باید برویم و برای دخترک چای بیاوریم که میل کنند.حتی اگر کودکی بغل مادر یا پدرش باشد سریع میاید و میگوید بلم یعنی بغلم کن
25 دی 1393

حرف و حرف و حرف

سلام دختر خانوم ما دیر راه افتاد اما زود به حرف اومد.خیلی سعی میکنه همه کلماتو مثل ما و درست ادا کنه و انصافا هم خیلی موفقه اما بعضی کلماتو خیلی جالب ادا میکنه.مثلا به نوشابه میگه اشامه یا به عقب میگه عبق.به شکلات میگه شوبولا ومیوه هایی مثل نارنگی و پرتقال و لیمو شیرین رو پوست خطاب میکنه یه وقتایی گوشی تلفنو برمیداره و با ادمای خیالیش حرف میزنه.انقد باهاشون صحبت میکنه تا فکش خسته میشه و گوشی رو میندازه میاد میگه مامان بغل. انشالله که زبونش همیشه به حرفای خوب و ذکر خدا و اهل بیت بچرخه.آمین
7 دی 1393

شهدا

ازش که میپرسیم  خونتون کجاست میگه شهدا.خونه عزیز کجاست باز شهدا .خونه گوهرشاد کجاست شهدا و کلا اینجوریه که همه تو شهدا زندگی میکنن مگر اینکه خلافش ثابت بشه. عزیزش که بهش میگن خونمون شهدا نیست با یه حالت جالبی میگه عزیز ....شهداست
19 آذر 1393

گشت ارشاد

خدا نکنه یه لحظه چادر من یا خالش یا هرکی که بغلش کرده از سرش بیفته سریع تذکر میده که چادر_سر اونوخ خودش هرجا که احساس عدم راحتی بکنه شلوارش و بعضا بلوزش رو در میاره و واسه خودش میچرخه هیشکیم زورش نمیرسه به این فسقلی که لباساشو تنش کنه
19 آذر 1393

دلتنگی

یه دوست خوبی داره به ایم گوهرشاد بانو که خیلیم دوسش داره.البته وقتی بهش میرسه فقط اولش بوس و بغله و بعد بساط کتک کاری و گرفتن وسایل گوهرشاد آغاز میشه. حالا این دوست خوبش رفته کربلا و آلا حسابی دلتنگه دوستشه.یه وقتایی تو تلویزیون نی نی میبینه میگه گوهرشاد یا یه وقت تو خونه داره راه میره میگه مامان..گوهرشاد نیس. بله بچه انقدی دلش واسه دوستش تنگ میشه اما دوستای ما چی؟
19 آذر 1393

کفش

خیلی راه رفتن رو دوست داره اما بدون کفش. وقتی کفش پاش میکنیم میشینه و گریه میکنه تا کفشاشو در بیاریم.حتی یه قدم هم با کفش راه نمیره.چهار جفت کفشو براش امتحان کردم پس نمیشه گفت مشکل از کفشاست. کسی پیشنهادی برای دوست شدن آﻻ خانوم با کفشاش داره؟
29 شهريور 1393