آلاء خانوم جانآلاء خانوم جان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاله ریزه ی مامان و بابا

بدون عنوان

اصلن به کل یادمون رفته بود وبلاگ داریم.باور کنید. انقد نی نی بزرگ شده و خانوم  که حد نداره.حتی میتونه بشینه دیگه. یه وقتایی تو گریه هاش نوای بابا و مامان گفتن به گوش میرسه حتی دنیای عجیبی دارن این بچه هاا.قسمت همه ایشالا
21 دی 1392

ني ني بي دندون

سلام به همه ني ني چند روزه خيلي بي قراري ميكنه و انگشتاي منو باباشو در اولين فرصتي كه جلوش باشه ميكنه تو دهنشو محكم فشار ميده.بعيد نيست كه بخواد دندون در بياره.با اين اوضاع هر روزم ميره برا خاله بنفشش جهيزيه ميخره و خلاصه با سر و صدا اعمال نظر ميكنه. وقتي ما مشغول غذا خوردنيم يه جوري نگاهمون ميكنه كه لقمه تو گلومون گير ميكنه.سرش با قاشق و ليواني كه ما مياريم سمت دهانمون مياد بالا و دوباره ميره پايين. خيلي دختر خوبيه بيشتر اوقات در حال لبخند زدنه اما خدا نكنه گشنش بشه اونوخ ديگه كسي رو نميشناسه . روزا براش سوره هاي كوچيك ميخونم  اونم به دهنم نگا ميكنه و اميدوارم كه ياد بگيره. دستگاه بخور سرد براش گرفتيم كه وضعيت گلودردش بهتر شه...
10 آذر 1392

شماره 1

به ني ني ياد دادم هر وخ گشنشه و شير ميخواد شماره 1 رو نشون بده و اگه گشنس نيست و مشكل ديگه اي وجود داره كه باعث غر زدنش ميشه شماره 2 رو نشون بده. آلا خانوم هم از اونجايي كه خيلي حرف گوش كنه در اكثر مواقع تا ازش ميپرسي مشكل چيه شماره 1 رو نشون ميده و ما هم اطاعت امر مي كنيم.اما چند روز پيش بردمش براي چك آپ ماهانه و قد و وزن واينا خانوم  دكتر گفتن كوچولوتون يك كيلو اضافه وزن داره و بايد وزنشو كنترل كنيد و ديگه بهش شير خشك نديد و شيشه رو كلا ازش بگيريد. حالا من به سبك خودم براي جلوگيري از افزايش وزن ني ني موقع تناول شير خشك يه سري شيشه خيلي تنگ ميذارم سر شيشش و نهايتا 60 سي سي براش شير خشك درست ميكنم بر عكس قبلا كه 120 سي سي ميخورد.ا...
10 آبان 1392

پس از غیبت طولانی

سلام سلام فک نکنید ما نیستیما .هستیم ولی سرمون شلوغه .چند روز بابا جونم نبودن ما رفته بودیم خونه عزیز جونم نشد بیایم خدمتتون.بعدشم رفتیم مشهد پیش امام رضا و بعدشم هی مهمونی و مهمون داری.خلاصه این شد که الآن اومدیم. نی نی مون انقد برامون روزا حرف میزنه  که ما اصلن وقت کار دیگه نداریم.فقط باید بشینیم جواب سؤالاشو بدیم و به درد دلاش گوش کنیم. چند شب پیشم انقد من با صدای بلند براش خندیدم یاد گرفت و کلی قهقهه تحویلم داد.جای همتون خالی بود خلاصه ...
6 مهر 1392

مهمونی

سلام امشب واسه اولین بار با مامان و بابام رفتیم مهمونی خونه خاله فاطمه علی مردانی.اونجا افطاری دعوت بودیم و کلی مهمون دیگه هم داشتن که همه خاله های من بودن.منم انقد دختر خوبی بودم که نگو و نپرس.اصلن گریه نکردم و مامانمم اذیت نکردم. ایشالا همه نی نی ها تو مهمونیا و تو خونشون ساکت و آروم باشن همیشه. ...
2 مرداد 1392

من در حال رشد

سلام سلام به همه امروز رفتیم پیش دکتر یه حالی ازش بپرسیم .دکتر که خوب بود. احوال منم که پرسید فهمیدیم که تا حالا 3 سانت به قدم اضافه شده  و 2 سانت به دور سرم و 300 گرم به وزنم که البته باید بگم همه اینها حاصل تلاش شبانه روزی مامانم و عزیزم و خاله بنفشمه که از من خوب مراقبت می کنن. دست همشون درد نکنه ...
16 تير 1392

من اومدم

  سلام به همه به اطلاعتون میرسونم که من ینی نی نی روز یکشنبه 2 تیر مصادف با شب نیمه شعبان طی یک عملیات غافلگیرانه و دقیقا 8 روز زودتر مامانمو راهی بیمارستان کردم و به دنیا اومدم. باید بگم که هنوز بابامو ندیدم چون هنوز کربلان البته گفتن که امروز میان و من  منتظرشونم. تازه صبح خاله هام یه عالمشون اومدن دیدنم و منم باهاشون آشنا شدم. منتظر دیدن همه هستم. ...
4 تير 1392

اتاق من

سلام به همه دیشب براتون یه پست جدید گذاشته بودم که تا اومدم تأییدش کنم لب تابم خاموش شد. از طرف نی نی خبر داده بودم که تخت و کمدشو دیشب آوردن و عزیزیش و خاله بنفشش و دخترداییشو زنداییش وسایلشو چیدن توش. بابای نی نی رفتن کربلا و  قراره 5 شنبه بیان ایشالا.نی نی منتظره باباش بیان و اتاقشو ببینن اما فک کنم میخواد باباشو حسابی شگفت زده کنه و وقتی باباش میان خودشم تو اتاقش باشه. الآن که دارم این پست رو میذارم مامانمینا دارن حاضر میشن که بریم بیمارستان. خلاصه که دوستای عزیزم که تو این مدت خیلی هوامو داشتید و مراقبم بودید خیلی ازتون ممنونم و ایشالا بتونم جبران کنم.حلالم کنید و واسم دعا کنید. ...
2 تير 1392

من و رییس جمهور

سلام به همه گفتن نداره ها ولی باورم نمی شد بچم تو دوره ریاست جمهوری آقای روحانی دنیا بیاد. خب ما هم مثل همه به ایشون تبریک میگیم و امیدواریم با برنامه های خدای نکرده نسنجیده آینده بچه های ما رو خراب نکن و کماکان یه کشور آباد و آزاد رو  در پناه خداوند و رهبرمون اداره کنن.   البته به احتمال زیاد تو دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد دنیا میاد ولی رشد و نموش تو دوره ریاست جمهوری آقای روحانیه. الآن در ذهنم یه مروری کردم دیدم من و بابای نی نی تو دوره ریاست جمهوری آقا به دنیا اومدیم و حتی یه دو سه سالیم رشد کردیم.چه جالب تا حالا بهش فکر نکرده بودم . ایشالا که هرچی هست خیر باشه برا ملت ایران
26 خرداد 1392

قدم نو رسیده

سلام به همه من تا همین دیشب یه دوست خوب داشتم که اونم تو دل مامانش بود و با هم دوست بودیم و اینا.البته اون از من یه ماهی بزرگتر بود و چون وقت به دنیا اومدنش بود در نتیجه دیشب با هم خداحافظی کردیم و آقا محمد صادق خاله نسترن دیشب اومدن به دنیا و رفتن بغل مامانشون. دعا کنید منم به موقع و سالم و سلامت بیام تو بغل مامانم   خاله تسترن جون یه عالمه تبریک ...
18 خرداد 1392